سلام یه خاطره از خیلی سال پیش بتون بگم. یادش بخیر هشت سالم بود رفتیم تهران خونه خاله جانم که بعد از دوروز تصمیم بر آن گرفتم که استحمامی بنمایم. حاجی ما رفتیم حمومو و دوش رو باز کردیم خیلی آب گرم و خوش و خرم شروع به شستن بدن. اول از کله ام شروع کردم. یادش بخیر موهام اونموقع بلند تر بود مثه الان تند تند کچل نمیکردم. من اومدم شامپو رو انتخاب کنم مثه همه جاهای زندگی هر فرد به سر دوراهی رسیدم. یه شامپو بود رنگه بستش سفید بود یدونم بود زرد بود.

من از رنگه سفیده خوشم اومد و کلی ریختم کف دستم و مالیدم به کله مبارکمان. دِ بمال. بعد از دقایقی که خوب و خرم کله مان شستشو یافت بدن را  اومدم بشورم. نمدونم چرا اون حسه گفت که از همون شامپو که مالیدم کلم بمالم بدنم و من مالیدم و اینبار در حجوم (حجم های) بیشتری از شامپوی مذکور استفاده کردم.

خلاصه سرتونو درد نیارم اومدم بیرون و سر سفره نهار دختر خالمون گفت مرتضی موهات چه خوبه جنسش چه حالتش جالبه و اینا قبلا اینطور نبود. منم گفتم اره خیلی خوبه فکر کنم آبه تهران میسازه به موهام(آب شهرما شوره). بعد گفت فکر نکنم ربطی داشته باشه و خلاصه حرفو به هدفی که میخواست کشوند و گفت فکر کنم از شامپو هست. منم گفتم اره پس اینجوره دیگه .

بعد گفت کدوم شامپو رو زدی؟ منم با افتخار گفتم سفیده . تازه بدنمم با اون شستم .

یه سری فعل و انفعالات در چهره اش نمایان شد و گفت چی؟!؟!؟ 
گفتم از شامپو سفیده زدم دیگه مگه چیه؟ 
گفت شامپو سفیده؟ گفتم آره. دستان مبارک را بر سر کوبید و با حالتی آکنده از غم بگفت مرتضی به بدنتم زدی؟ منم سرمو به نشونه موافقت تکون دادم .. 
انگار لامصب توش بمب هیدروژنی ترکیده بود و گفت مرتضی من رفتم 25 هزار تومن شامپو خارجی خریدم که بیای بدنتم باش بشوری؟ 
خلاصه بقیه ی ماجرا رو نگم بهتره و خودتون حدس بزنین چه کلمات تازه ای اون موقع به دایره ی لغاتم افزوده شد. بعد من گفتم بش که من فرق این دوتا رو که نمدونستم ! نمتونستم تشخیص بدم کدوم گرونه کدوم ارزون . بعد از لابه های من  با ما دوست شد و بگفت فدای سرت مادرت حساب میکنه(با لحن شوخی). 
خوب حالا نتیجه گیری کلا من خاطره بدون نتیجه گیری نمتونم بگم . 
سوم اینکه سعی کنین کتاب بخونین (همینجوری نوشتم دیدم خوبه و مناسب فرهنگ ماس گفتم بنویسم دیگه)


اول اینکه کالا ایرانی بخریم که موجب رونق اقتصادی کشور میشه و نون میره تو سفره ی خیلی ها مثلا بجای 25 هزار تومن کمک به خارجیا میتونی یه شامپوی ایرانی بخری که 5 تومنه و بعد از مصرف این 5 تومن میره تو جیبه مردم مملکتت تازه بعضی شامپو های ایرانی هست اقتصادی تره وقتی میخری 5 تومن میره جیب سازنده کارخونه و 30 تومن هم خرج پوست و موت میشه و ویزیت دکتر و این حرفا. 

دوم اینکه تا وقتی علم چیزیو نداری برات فرقی نمیکنه که چی تو دستته یا چی میبینی. یه کسیکه تنها استفاده اش از کتاب اینه که بخواد ورقه هارو بکنه و توش بلبلی یا باقالی بریزه فرقی نداره کتاب از استاد مطهری باشه یا اینکه شنگول منگول چون هردوی  اینا واسه ایشون یکیه. منم همینجور بودم شامپوی سفید و زرد برام فقط رنگشون فرق داشت نه چیزه دیگه.